پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۳
گیلانیها وقتی میخواهند از شرّ یک آزارگر برای هميشه خلاص شوند ضربالمثلی دارند که میگوید: “ئینه دۊم ٚ داز بزن”، یعنی دُمش را با داس قطع کن، طوری که دیگر سروکلهاش این طرفها پیدا نشود.
بعد از گذشت چند روز از هتکِ “میهنپرستانه”ی مزار غلامحسین ساعدی، جریانِ فاشیستی پهلوی تحت تاثیر بازتابِ گستردهی منفی و اعلام انزجارِ ایرانیان -که هیچ انتظارش را نداشت-، از روی فریبکاری اندکی پا پس کشیده و رویکرد دوگانهای در پیش گرفته است. با اینکه هنوز برای اقدامِ شناعتبارِ آن جوجهفاشیست، کفوسوت میزند و هورا میکشد، تلاش میکند با فرافکنی از گردن گرفتنِ آن، شانه خالی کند. این شانه خالی کردن یک دلیل بیشتر ندارد: وقتی ابلهی رو به باد ادرار میکند مقادیری از آن به سروصورت خودش خواهد پاشيد. اکنون که شتکِ ادرار یکی از اعضای این فرقه بر سرتاپای ظاهرِ آراستهی سرانش نمایان است، نباید اجازه داد با فرافکنی پنهانش کنند، در غیر اینصورت، انجام هر عمل جنایتبار و ضدانسانی و سپس انکارِ آن، بدل به رویّهای از سوی آنها خواهد شد.
برخی به اتحاد همه با همه در برابر فاشیست غالب فراخوان میدهند. آخر مگر میشود در امر اتحاد، امر طبقاتی، سیاسی و ایدئولوژیک را نادیده گرفت؟!؟ میشود به بهانه اتحاد علیه فاشیست غالب با فاشیست مغلوب متحد شد؟!؟
کسانی که با مدارا و مماشات با این جریان به دنبال اتحاد حداکثری هستند یا شناخت درستی از این جریان ندارند یا منافعی پس پشت آن دارند یا ساده لوح و متوهم هستند.
میشود با مخالف و منتقد خود بر سر اصول اولیه اتحاد و ائتلاف کرد اما با جریانی که بودنش در حذف دیگران است و نفرتپراکنی از اصول بنیادین آن است چه باید کرد؟
جز اینکه مانند گیلکها برای خلاصی از آزارِ آزارگر، دُمش را کوتاه کرد.
Comments are closed.