سال‌ هایی هست که عمرشان یک‌ سال است و سال‌ هایی هست که یک‌ سال‌ شان, عمری است.

Taghi Soleimanjah

چند روز زودتر به پیشواز سالروز آن تجربه شیرین تاریخی می‌روم تا شیرینی‌اش را اندکی بیشتر مزه‌ مزه کنم
سال‌ هایی هست که عمرشان یک‌ سال است
و سال‌ هایی هست که یک‌ سال‌ شان, عمری است.
و آن یک سال, عمری بلند در حافظه جمعی مردم آذربایجان برجای گذاشت.
سید جعفر پیشه‌ وری, رهبری که لحظه تاریخی را به فرصت سیاسی بدل کرد و حقیقت توانستن را برای یک سال به تاریخ بخشید.
۲۱ آذر یادآور برهه‌ای استثنایی در تاریخ آذربایجان جنوبی است لحظه‌ای که در آن, یک رهبر با تکیه بر فهم دقیق شرایط, تصمیم‌ گیری واقع‌ گرایانه و شهامت اجرای اراده سیاسی و رویای دیرین مردم را برای مدتی کوتاه اما ماندگار به واقعیت تبدیل کرد.
پیشه‌ وری, رهبری بود که سه گوهر بزرگ سیاست را در وجود خویش داشت ۱- تشخیص درست شرایط تاریخی,
۲- انتخاب راهی میان آرمان‌گرایی و عمل‌ گرایی,
۳- توان و جسارت تبدیل اندیشه به اقدام.
همین ویژگی‌ هاست که نام او را در متن تاریخ آذربایجان درخشان کرده است نامی که تا ابد بر تارک زمانه خواهد درخشید.
در پایان جنگ جهانی دوم, زمانی که نقشه قدرت در جهان در حال بازچینی بود او فرصت تاریخی را دید و فهمید که اکنون زمان بیان مطالبات انباشته مردم و تبدیل خواسته‌های دیرینه به برنامه سیاسی است. پیشه‌ وری نه دچار بی‌ پروایی سیاسی بود و نه در دام محافظه‌ کاری منفعلانه می‌افتاد. او راهی گشود که نه تمامیت ایران را تهدید می‌کرد و نه آذربایجان را در بند تبعیض نگه می‌داشت.
آذربایجان مزه استقلالِ در چارچوب ایران را چشید طعمی که هنوز پس از دهه‌ ها, شیرینی‌ اش در حافظه مردم مانده است.
یک سال حاکمیت ملی آذربایجان, لحظه‌ای بود که امکان به واقعیت تبدیل شد.
زبان مادری وارد مدرسه شد, عدالت اجتماعی در شهر و روستا جان گرفت, اقتصاد نفس تازه کرد و جامعه, نخستین تجربه مدرن حق رای زنان را در ایران تجربه نمود.
در سرزمینی که هنوز جنسیت, دیواری میان انسان و حقوقش بود
در کشوری که نزدیک به دو دهه بعد تازه زنانش را صاحب صندوق و رای کرد
این آذربایجان بود که دروازه آینده را گشود.
تصمیمی که در آن زمان نه فقط اقدامی سیاسی, بلکه بیانی روشن از رویای جامعه‌ای برابر, آزاد و انسانی بود.
با این حال, پیشرفت‌های اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی آن دولت تازه‌ تاسیس, ریشه‌های منافع تاریخی گروه‌ هایی را به لرزه انداخت که سال‌ها بر بنیان‌های سنتی قدرت تکیه زده بودند.
اصلاحات ارضی و عدالت‌ خواهی دولت, منافع صاحبان زر (مالکان بزرگ و اشراف وابسته به دربار) را به چالش کشید,
حق تعیین سرنوشت مردم و مشارکت دموکراتیک, صاحبان زور (ساختار استبداد مرکزی) را بیمناک ساخت,
و حق رای زنان و برنامه‌ های مدرن اجتماعی, صاحبان تزویر (نیروهای ارتجاعی, روحانیت مرتجع و نیروهای سنت‌گرا) را برآشفت.
در یک کلام, در برابر دولت نوپای آذربایجان, اتحاد تاریخی زر, زور و تزویر آشکارا شکل گرفت. اتحادی که مانع تداوم یکی از مدرن‌ ترین تجربه‌ های حکمرانی در تاریخ این سرزمین شد.
با این وجود, آن یک سال کوتاه, عمری بلند در حافظه جمعی مردم برجای گذاشت.
یک‌ سال, اما یک‌ سال بلند
تاریخ گاهی کم‌ حوصله است,
اما لحظه‌ هایی کوتاه دارد که بلند تر از قرن‌ها می‌مانند.
دولت یک‌ ساله آذربایجان یکی از همان لحظه‌هاست.
سال‌ هایی هست که عمرشان یک‌ سال است
و سال‌ هایی هست که یک‌ سال‌ شان, عمری است.
یک سالی که در آن
مدرسه به زبان مادری تدریس کرد,
عدالت اجتماعی شکل عینی یافت,
زنان به مقام تصمیم‌ گیری رسیدند,
اقتصاد احیا شد,
و عزت انسانی از فراموشی نجات یافت.
پیشه‌ وری, نماد آنچه می‌توانست باشد اما اجازه تداوم نیافت. او نشان داد که رهبری سیاسی یعنی فهمیدن, تصمیم گرفتن و ایستادن. سه گامی که خود با صداقت و شرافت برداشت.
هر سال, با فرارسیدن ۲۱ آذر, مردم آذربایجان به یاد می‌آورند که
روزی, ما به آینده قدم گذاشتیم, هرچند کوتاه, ما آینده را زندگی کردیم.
روزی که زبان‌ مان حرمت یافت, زنان‌ مان رای دادند, رای‌ مان ارزش پیدا کرد
و برای نخستین بار, تصویری از امکان یک حکمرانی نوین و انسانی را تجربه کردیم.
۲۱ آذر, یادآور تجربه‌ای کوتاه از آزادی تجربه‌ای که هنوز زنده است.
یکی از زیبا ترین حس‌های جهان حس تجربه کوتاهی از آزادی است که هرگز فراموش نمی‌شود.
بنابر این امروز, ما تنها یک اتفاق در گذشته را نمی‌ستاییم
ما چراغی را گرامی می‌داریم که هنوز در دلها روشن است.
چراغ تجربه کوتاهی از آزادی,
آزادی‌ای که هرچند یک سال دوام آورد,
اما برای همیشه تپش آرزوهای آذربایجان باقی ماند
تا روزی که آن تجربه شیرین‌ تر از عسل, این‌ بار استوار و جاودانه دوباره در سرنوشت ما شکوفه زند.

Comments are closed.