قمیشی:
آقای پزشکیان!
یک قدم بردار
میدانم به اندازه کافی تحت فشارهای همهجانبه هستی. آنقدر با مسائل مهم مواجهی که دیگر فرصتی برای شنیدن درددلهای ما نداری.
سایه جنگ بالای سر کشورت، خزانهای خالی، حقوق سر ماه کارکنان دولت، بازنشستگان و صندوق هایی ورشکسته، قانون حجاب که موافق نیستی و موظفی ابلاغش کنی!
سفارشات برای استانداران، امام جمعههای مداخلهگر، بیت و تاکیدهایش، فرار سرمایهها از ایران، گزارشات بیگازی و بیبرقی، ذخیره بنزین و آرد و گوشت و خوراک دام در حال اتمام…
و هزار بدبختی و مصیبت دیگر
میدانم آمادهای که بگویی شبها خواب نداری
۲۲ ساعت در شبانهروز کار میکنی و مشکلات تمام نمیشوند، داخلیها همه تنها به فکر خودشانند، چه رسد به خارجیها!
خیلی مزاحمت نمیشوم
فقط خواستم بگویم
هنوز با فیلترشکن میآیم تا اینترنتم باز شود
هنوز دخترانم با دلهره و ترس میروند دانشگاه
هنوز ناباورانه بالا رفتن نرخ دلار را میبینیم و گران شدن طلا را، یعنی بیارزش شدن پول ملیمان را
هنوز همه مبادلات ارزی قاچاقی است!
هنوز پانزدهم ماه نشده پولی برای خرج کردن نداریم
هنوز جوانها و متخصصین در صف مهاجرتند
و یک ایرانی هم رغبت پیدا نکرده برگردد!
آقای پزشکیان!
قبول دارم، با خزانه خالی کاری نمیشود کرد، معجزه هم بلد نیستی.
قبول دارم گاهی تنهایی اشک هم میریزی وقتی میشنوی سالانه پنجاه هزار نفر از آلودگی هوا میمیرند و کاری نمیتوانی بکنی، پنجاه هزار کشته تصادفات، دو میلیون معتاد، صدها نفر در صف اعدام، هنوز زندانها پر هستند از نویسندگان و اندیشمندان، هنوز حصر هست و شایعات مرگ محصوران…
ناراحتی که یک مشکل را حل میکنی چهار مشکل جدید بوجود میآید!
من هم برایت ناراحتم…
اما ناراحتیِ و اشکهای من و تو، گِرِهی از مشکلات مردم که حل نمیکند.
چشم به هم زدی، دو ماه و نیم از ریاست جمهوریات گذشت! و هیچ چشمانداز روشنی برای رفع تحریمها و تحول در سیستم کشورداری و بکارگیری کارشناسان دلسوز و اشتغال جوانها و رفع مشکلات خانمها و محدودیت اینترنت، ارائه نکردهای!
شش ماه هم میشود یک سال و سپس یکسال و نیم…
حتما فراموش نکردهای گفتی نتوانستی کار کنی چه میکنی!!
ما هم مثل تو فکر کردیم مشکلات کشور با تعقل حل میشوند، از نصب استانداران عاقل و متخصص چه خبر!
دلم نمیخواهد فکر کنم پایان سال شده و هنوز از صد مشکل اساسی کشور، صد و پنجاه تایش باقی مانده! و تو هم میآیی و میگویی استکبار جهانی نگذاشت، امان از اسرائیل و آمریکا!
نمیخواهم آیه یأس و ناامیدی بخوانم.
اما حرکت با این فرمان
به هیچ موفقیت مهمی نمیرسد
یک وقت آقا ناراحت نشود!
یک وقت ائمه جمعه
یک وقت فلان گروههای فشار
یک وقت روسیه و چین
نه! اینطور نمیشود…
تو آخرین تیر امیدی بودی که رها شد
هنوز در صداقت تو به شک نیفتادهام
اما در تواناییات بشدت!
بجنب مرد
تو هم قافیه را ببازی
منفور تاریخ خواهی شد
دلت را به گزارشات رسمی خوش نکن
به چاپلوسهای درباری…
وضع مردم بد بود، بدتر هم شده
گرانی وحشتناک بود وحشتناکتر هم شده
دلهرهها افزایش هم پیدا کرده
اینطوری نمیشود…
تصمیم بگیر و اجرا کن
بگذار صلاحیتت را رد کنند
بگذار پیغام و پسغام بدهند
امروز مخالفان اراده مردم خیلی ضعیفند
امروز کاری نکنی
آرام آرام میروی در باتلاق
اگر تا حال نرفتهای…
بنشین پشت میزت و بنویس؛
اینترنت همین امروز رفع فیلتر شود
نیروی انتظامی برگردد به وظایف اصلیاش
وزیر خارجه برود اروپا برای گشایش روابط
سپاه برود نفوذیهایش را پیدا کند
برای نصب استانداران ملاحظه هیچکس را نکنند
توجه به خواستهای مردم اولویت اول است
منافع ملی اقتضا کند با شیطان هم مذاکره باید کرد
مشاوران قبل از انتخاباتت را صدا کن
و بگو از میان مردم برایت گزارش بیاورند
ده درصد را رها کن
دل مردم بزرگ است
تو یک قدم برداری
قدر تو را خواهند دانست
یک کار مهم بکن
دلمان خوش شود و این همه سرکوفت نخوریم…
Comments are closed.